سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان

چنان این آسمان میگرید و تنهاست                     چنان گویی که این هم عاشق دنیاست  

امشب آسمان دلم که هیچ آسمان دنیا هم گرفته است .گویی حس تنهایی در وجودش 

رخنه کرده و او را می آزارد . تجربه ی تنهایی چه احساس ناخوشایندی است که آسمان 

به این بزرگی را آزرده کرده است .

نیمه شب وقتی که به آسمان نگاه میکردم با خود گفتم که چرا ،با این همه ستارگان 

درخشان ،خود را در میان آنها تنها و غریب می بیند ؟ناگهتن صدای زوزه ی باد مرا به خود

آورد .

ابرهای سیاه آسمان را در بر گرفته اند همچون مادری که کودک خود را در آغوش میگیرد .

صدای گوش خراش آسمان سکوت شب را شکست ناگهان بغض آسمتن ترکید وشروع به 

باریدن کرد .هوای دونفره ی بین من و آسمان سنگین شده بود .به همراه آسمان با او گریه 

وبا او همدردی میکردم .

ساعتی گذشت چهره ی آسمان باز شد و انگار روحیه تازه گرفته بود گویا با باریدن سبک تر

شده بود .من هم اشک هایم را پلک کردم و خداوند را به خاطر این همه نعمت سپاس گفتم .