سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهار

خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد .بهار زیباترین فصل خداوند است .یعنی نماد قدرت اوست .ایرانیان خوش ذوق ترین مردمان جهان به شمار می آیند چرا که بعار را به عنوان آغاز هر سال انتخاب نموده اند .

با آمدن بهار طبیعت دوباره زنده میشود و جان تازه ای میگیرد این آرامش به انسان ها نیر منتقل میشود .

در این فصل وقتی که به گردش میرویم صدای آبشار و پرندگان انسان را به وجد می آورد .در بهار نیز دل انسان ها گرم تر میشود و کینه ها را دور می اندازند و زلالی و شفافی شان را دوباره به دست می آورند .همانطور که ما خانه تکانی میکنیم انگار خداوند هم خانه تکانی کرده است و طبیعت در این فصل به زیبا ترین شکل ممکن است .


مهدی (عج)

حتی حلال ماه اگر دیده شود سود                  ماه تمام عالمیان پشت پرده است 

روزی که تو بیایی به میمنت تو تمام  کوچه را زینت خواهم داد و خوشحالی ام را به 

همه ی جهان نشان میدهیم . چه بسا جوان هایی که در انتظار تو پیر میشوند و چه 

پیر هایی که در فراق تو مرده اند .

روزی که بیایی دنیا عاری از ظلم وستم خواهد شد و عدل و داد برتمامی جهان حکم 

فرما میشود  و چه تماشایی است لحظه ی در بند شدن ظلم وستم و چه زیباست 

 صورت کودکان ظلم دیده ای که در انتظار تو بودند . 

این جمعه هم نیامدی باز مثل قبل این هفته هم به خدای میسپارمت .

               اللهم عجل لولیک الفرج


رفیق بی کلک مادر

مادر پر معناترین و زیبا ترین کلمه دنیاست او کسی ست که بدون هیچ چشم داشتی برای پرورش و خوشبختی فرزندانش از جان و دل مایه می گذارد .

تکیه گاه هرکس در زنگی مادر است ؛ وقتی که غمگین میشوی بهترین جای دنیا آغوش گرم مادر است .اگر بیمار شوی اوست که خواب از چشمانش می گریزد و تا صبح کنار بسترت پرستاری تو را میکند .

سر سفره اگر غذا کم باشد تنها کسی که سیر است مادر است .مادر فرشته ای زمینی است که خداوند بهشت را زیر پای او قرار داده است .


آسمان

چنان این آسمان میگرید و تنهاست                     چنان گویی که این هم عاشق دنیاست  

امشب آسمان دلم که هیچ آسمان دنیا هم گرفته است .گویی حس تنهایی در وجودش 

رخنه کرده و او را می آزارد . تجربه ی تنهایی چه احساس ناخوشایندی است که آسمان 

به این بزرگی را آزرده کرده است .

نیمه شب وقتی که به آسمان نگاه میکردم با خود گفتم که چرا ،با این همه ستارگان 

درخشان ،خود را در میان آنها تنها و غریب می بیند ؟ناگهتن صدای زوزه ی باد مرا به خود

آورد .

ابرهای سیاه آسمان را در بر گرفته اند همچون مادری که کودک خود را در آغوش میگیرد .

صدای گوش خراش آسمان سکوت شب را شکست ناگهان بغض آسمتن ترکید وشروع به 

باریدن کرد .هوای دونفره ی بین من و آسمان سنگین شده بود .به همراه آسمان با او گریه 

وبا او همدردی میکردم .

ساعتی گذشت چهره ی آسمان باز شد و انگار روحیه تازه گرفته بود گویا با باریدن سبک تر

شده بود .من هم اشک هایم را پلک کردم و خداوند را به خاطر این همه نعمت سپاس گفتم .